باب و جريان شناسي انحرافي «بابيت»

مشخصات كتاب

‏شماره كتابشناسي ملي : ايران۸۳-۲۹۶۸۰
‏سرشناسه : رضانژاد، عزالدين
‏عنوان و نام پديدآور : باب و جريان‌شناسي انحرافي بابيت/ رضانژاد، عزالدين
‏منشا مقاله : ، انتظار، ش ۸، ۹، (تابستان و پاييز ۱۳۸۲): ص ۳۹۹ - ۴۱۰.
‏توصيفگر : بابيه
‏توصيفگر : امامان
‏توصيفگر : اهل بيت(ع)
‏توصيفگر : صحابه
‏توصيفگر : نواب اربعه
‏توصيفگر : عصر غيبت
‏توصيفگر : فقيهان‌

اشاره

مباحث مربوط به شناسايي فرقه‌هاي انحرافي در جريان مهدويت، در شماره‌هاي پيشين مجله پيگيري شد و در دو مقاله از خاستگاه فرقه‌ي ضاله‌ي «بابيت» سخن به ميان آمده، برخي از ادعاهاي دروغين اين فرقه، مورد نقد و بررسي قرار گرفت. از آن روي كه واژه‌ي مقدس «باب» (با تعابير مختلف ديگري كه دارد) دستاويزي براي ادعاهاي ناصواب عده‌اي در طول تاريخ مسلمانان به ويژه در قرن سيزدهم گشته و گمراهي و ارتداد بسياري را به دنبال داشت، در اين مقاله به بازخواني مسأله‌ي «باب» و مدعيان و مصاديق راستين آن پرداخته، تعدادي از مدعيان دروغين «بابيت» در عصر حضور و غيبت معرفي گرديده‌اند.

ياد سپاري‌

عنوان «باب» لقبي مقدس در احاديث و روايات رسيده كه پيامبر و اهل بيت اطهار (ع) است و افرادي از اصحاب برجسته‌ي پيشوايان معصوم (ع) به خاطر ويژگي‌هايي كه بر شمرده خواهد شد، به عنوان «باب» خوانده مي‌شدند. در اين ميان، عده‌اي جهت رسيدن به اميال و هواهاي نفساني خويش، از اين واژه‌ي مقدس در تعاليم ديني و شيعي، بهره جسته و به دروغ خود را «باب ائمه» معرفي كرده‌اند. البته خوانندگان محترم بر اين امر آگاهند كه در طول تاريخ، عده‌اي با ادعاي دروغين «الوهيت»، «ربوبيت»، «نبوت» و «امامت»، هم خود از راه حق منحرف شدند و هم عده‌اي از مردم ناآگاه يا مغرض و سود جو را به انحراف كشاندند. در جريان‌شناسي انحرافي «بابيت» دقيقا تكرار همين نكته را مي‌بينيم. از اين رو، بر عالمان دين و دست اندركاران امور ديني - فرهنگي فرض است كه ضمن بازخواني تاريخ گذشته، به شناسايي زمينه‌هاي اين نوع انحراف در عصر كنوني پرداخته و با اطلاع رساني لازم و هشدار به هنگام، از پيدايش «بابيت» دروغين و گرايش به آن جلوگيري به عمل آيد. اينك با توجه به اهميت مسأله، و تناسب مباحث گذشته، در بخش معرفي فرقه‌هاي انحرافي در مورد حضرت مهدي (ع) - كه از فرقه‌ي ضاله‌ي «بابيه» سخن به ميان آمد - در اين نوشتار به مسأله‌ي «باب» به عنوان لقبي ارزشمند و از «ابواب» و «بواب» به عنوان انسان‌هاي برجسته سخن خواهيم گفت و سپس با شناسايي اجمالي مدعيان دروغين بابيت در عصر حضور و غيبت، عده‌اي را معرفي خواهيم كرد.

باب صفتي برجسته‌

«باب» يا «باب الله» در برخي از احاديث اسلامي به عنوان صفت پيامبر اكرم (ص) و دوازده امام معصوم (ع) به كار گرفته شد. چنان كه واژه‌هاي ديگري مانند: «صراط»، «سبب»، «طريق» و «سبيل» كه همه تعبيرهاي ديگري از باب الله»اند، براي ائمه (ع) به كار گرفته است. [1] . امام باقر (ع) به پيامبر (ص) لقب «باب الله» و «سبيل الله» داده است: «ان رسول الله (ص) باب الله الذين لا يؤتي الا منه و سبيله الذي من سلكه وصل الي الله». [2] . حضرت علي (ع) نيز، در چند روايت به «باب» و «باب الله» و «باب الجنة» خوانده شده است. مانند: «ان عليا باب فتحه الله فمن دخله كان مؤمنا». [3] . «ان عليا باب من ابواب الهدي فمن دخله كان مؤمنا». «ان عليا باب من ابواب الجنة فمن دخل بابه كان مؤمنا». [4] . «انا مدينة العلم و علي بابها فقمن اراد العلم فليأت الباب». اين حديث صحيح و متواتر است. [5] . فردوسي آن را چنين معني كرده است: كه من باب علمم عليم در است درست اين سخن گفت پيغمبر است و مولانا جلال الدين رومي آن را چنين تفسير كرده است: چون تو بابي آن مدينه‌ي علم را چون شعاعي آفتاب حلم را باز باش اي باب بر جوياي باب تا رسند از تو قشور اندر لباب باز باش اي باب رحمت تا ابد بارگاه اله كفوا احد در حديثي معروف كه به روايت‌هاي گوناگون و در حد تواتر در كتاب‌هاي حديثي اهل سنت و شيعه نقل شده است، پيامبر (ص) خود را شهر علم، حكمت، فقه، بهشت و خانه‌ي دانش و حكمت («مدينة العلم»، «مدينة الحكمة»، «مدينة الفقه»، «مدينة الجنة» و «دارالعلم»، «خزانة العلم»، «دار الحكمة») و حضرت علي (ع) را «باب» آن خوانده است. [6] . «باب مدينة العلم»، عنواني است كه حضرت رسول (ص) به امام علي (ع) داد و فرمود: چنان كه در حديث ديگر، پيامبر (ص) حضرت علي (ع) را «باب خدا» و «باب خود» ناميده است. [7] . «باب الجنة» كنايه از امام حسين (ع) است. پيامبر اكرم (ص) فرمود: «الا و ان الحسين باب من ابواب الجنة من عائده حرم الله عليه ريح الجنة». [8] .

ابواب الله‌

در احاديث و روايات تفسيري، اهل بيت اطهار و امامان معصوم (ع) - كه واسطه‌ي ميان خدا و خلق‌اند - «ابواب الله» خوانده شده‌اند؛ هم چنان كه از آنان به «طريق» و «سبيل» و «سبب» و «صراط» تعبير شده است. امام سجاد (ع) در معرفي خود و اهل بيت اطهار (ع) مي‌فرمايد: «نحن ابواب الله و نحن الصراط المستقيم و نحن عيبة علمه». [9] . حضرت علي (ع) مي‌فرمايد: «نحن الشعار و الاصحاب و الخزنة و الابواب و لا تؤتي البيوت الا من ابوابها». [10] . جمله‌ي اخير آن حضرت، اشاره‌اي است به آيه‌ي شريفه‌ي: «ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها و لكن البر من اتقي و اتوا البيوت من ابوابها». [11] . برخي از مفسران نيز مقصود از «ابواب» را در اين آيه، ائمه (ع) دانسته‌اند كه «طريق» و «باب» راه يافتن به مدينه‌ي علم پيامبرند. [12] . از حضرت رضا (ع) معناي «ماء» را در آيه‌ي «ان أصبح ماؤكم غورا فمن يأتيكم بماء معين» [13] پرسيدند و او در پاسخ فرمود: «ماؤكم ابوابكم اي الائمة و الائمة أبواب الله.» [14] در اين تفسير «ماء» در معناي مجازي به كار رفته است؛ يعني آب وسيله‌ي حيات است و اگر آب‌ها بخشكند، راه حيات بسته است. امامان معصوم (ع) مانند آبي هستند كه حيات معنوي مردم به ايشان وابسته است و در حقيقت ابواب وصول به حيات معنوي و واقعي‌اند و اگر در جهان، امام و حجتي نباشد، باب حيات معنوي مسدود است و كسي «ماء معين» يا آب گواراي زندگي معنوي را به انسان‌ها نخواهد چشاند.

ابواب ائمة

در زمان حضور ائمه (ع)، افرادي از صحابه به عنوان «باب» آنان معرفي شده‌اند. گويا اين تعبير در زمان ائمه (ع) رواج داشت، هر چند در سخنان خود ائمه (ع) و در كتاب‌هاي رجال از آنان با عنوان «باب» تعبير نشده است، ولي در كتب تراجم و مناقب امامان شيعه (ع) (مانند كتاب مناقب آل ابي‌طالب [15] و الفصول المهمة في معرفة احوال الائمة (ع) [16] و...) از عده‌اي به عنوان «باب» يا «بواب» تعبير شده است. مانند: سلمان «باب حضرت علي (ع)»، سفينه «باب امام حسين (ع)»، ابوخالد كابلي و يحيي بن ام‌الطويل «باب امام سجاد (ع)» و افرادي ديگر كه خود را به دروغ باب ائمه (ع) معرفي مي‌كردند، مذمت شده‌اند و مورد تكذيب و نفرين قرار گرفته‌اند. دسته‌ي اول، آناني بودند كه با ائمه ارتباط خاص داشتند، و علاوه بر بهره‌وري از علوم و معارف ائمه (ع)، در برخي امور وكيل و مباشر كارهاي ايشان و در شرايط حساس سياسي، واسطه‌ي ائمه (ع) و پيروان آنان بوده‌اند، براي نمونه: ابوخالد كابلي و يحيي بن ام‌الطويل از ياران نزديك امام سجاد (ع) و سال‌ها در خدمت آن حضرت بودند. جابر بن يزيد جعفي از اصحاب سر اهل بيت و از نزديكان امام باقر (ع) بود. مفضل بن عمر، كه بنا بر روايات، از علوم ائمه (ع) آگاهي داشته و مورد توجه خاص امام صادق (ع) بوده است، به نمايندگي از آن حضرت به كارهاي شيعيان رسيدگي مي‌كرد و در منازعات مالي ايشان براي رفع اختلاف، به وكالت از آن حضرت، اموالي پرداخت مي‌كرد. وي هم چنين مباشر كارهاي مالي امام كاظم (ع) بود و آن حضرت خود شخصا پرداخت‌هاي مالي شيعيان را نمي‌پذيرفت. از سوي ديگر، در كتاب‌هاي سيره و تاريخ، نواب اربعه‌ي امام زمان (ع) در دوره‌ي غيبت صغري نيز «باب» خوانده شده‌اند. طبرسي از آنان به عنوان «الابواب المرضيون و السفراء الممدوحون» نام مي‌برد. [17] ابن‌اثير درباره‌ي حسين بن روح نوبختي، يكي از نواب اربعه، مي‌گويد كه اماميه او را «باب» مي‌ناميدند. [18] . عثمان بن سعيد عمروي، محمد بن عثمان و حسين بن روح نوبختي گذشته از سفارت امام زمان (ع) به عنوان باب‌هاي امام جواد، امام هادي و امام عسكري (ع) نيز نام برده شده‌اند و در روايات بر وثاقت، علم و نزديكي آنان به ائمه (ع) تصريح شده است. [19] .

ابواب امام مهدي

اشاره

علاوه بر نواب اربعه كه هر يك پس از ديگري، باب حضرت حجت (ع) بودند، كساني ديگر نيز به «باب» معروف هستند؛ او در عصر خود، از ثقات و برجستگان شيعه به شمار مي‌رفت و به دست سفراي اربعه توقيعات به نام آن‌ها از طرف حضرت مهدي (عج) صادر گشته است. برخي از بزرگان شيعه كه در كتاب‌هاي تراجم و مناقب از آن‌ها به «باب» تعبير شده است، عبارتند از: 1. ابوالحسين، محمد بن جعفر اسدي كوفي رازي، باب حضرت حجت (عج) در «ري»؛ اردبيلي (صاحب جامع الرواة) مي‌گويد: «كان احد الأبواب». [20] . 2. ابوعلي، احمد بن اسحاق اشعري قمي از اصحاب حضرت جواد (ع) و علي الهادي (ع) و باب حضرت حجت (عج) در قم؛ وي به خدمت حضرت حجت (عج) رسيد و باب امام در قم بود. [21] . 3. ابراهيم بن محمد همداني، باب امام مهدي (عج) كه چهل بار حج انجام داده است. [22] . 4. ابواسحاق ابراهيم بن مهزيار اهوازي، باب امام (ع)؛ كشي درباره‌ي او مي‌گويد: «و كان وكيل الناحية و كان الأمر يدور عليه». [23] . 5. احمد بن حمزة بن اليسع قمي، باب امام حجت (عج). [24] . 6. ابوهاشم، داوود بن القاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابي‌طالب، باب حضرت حجت (عج). [25] . 7. محمد بن علي بن بلال از اصحاب حضرت حجت بن الحسن (عج)؛ سيد بن طاووس در ربيع الشيعة مي‌گويد: «من السفراء الموجودين في الغيبة الصغري و الابواب المعروفين الذي لا يختلف الامامية القائلون بامامة الحسن بن علي فيهم». [26] . 8. ابومحمد الوجنائي، باب امام حجت (عج). 9. محمد بن ابراهيم بن مهزيار؛ اردبيلي مي‌گويد: وي نيز مانند پدرش ابراهيم بن مهزيار، از ابواب امام و وكيل آن حضرت بود. [27] . 10. عمر اهوازي از ابواب حضرت حجت (عج). 11. ابوجعفر، عبدالله أبوغانم قزويني كه به نام وي از حضرت حجت (عج) توقيع صادر گرديد. وي باب امام (ع) در قزوين بود. [28] .

يادآوري‌

1. چنان كه سيد محسن عاملي امين گفته است: ظاهرا نواب اربعه كه به باب امام نيز معروف هستند داراي نيابت عامه بودند و ديگر سفرا و ابواب امام، داراي سفارت و وكالات در امور خاصه بودند. [29] . 2. برخي بر اين عقيده‌اند كه اگر چه تعبير «باب» در برخي از كتب تراجم، مناقب و سير ائمه (ع) براي ياران نزديك و خاص ايشان به كار رفته، ولي در سخنان خود پيشوايان معصوم (ع) و سپس در نوشته‌هاي محدثان و رجاليان، از به كار بردن آن در مفهوم مثبت، پرهيز مي‌شده است؛ هم چنان كه نواب اربعه را نيز عموما، «سفراء» و «وكلاء» مي‌خوانده‌اند و از نمايندگان امام كاظم (ع) به «قوام» تعبير مي‌كرده‌اند. در مقابل از كساني چون نميري و شلمغاني، به عنوان مدعيان «بابيت» نام مي‌برده‌اند. البته اصل وجود واسطه ميان امام و شيعيان، چه در زمينه‌ي بيان احكام و معارف ديني و چه در امور مالي، هيچ گاه انكار نشده است. [30] .

بابيت دروغين‌

چنان كه اشارت رفت، در عصر حضور خود را به دروغ باب ائمه (ع) معرفي كرده و بدين سبب به تكذيب و نفرين ايشان گرفتار شده‌اند. در اين بخش از نوشتار، به شناسايي برخي از اين افراد در عصر حضور و غيبت مي‌پردازيم تا ضمن اطلاع رساني تاريخي، هشداري باشد براي شناختن و دوري جستن از مدعيان دروغين بابيت و يا وكالت و نيابت خاصه در اين عصر - كه از راه‌هاي گوناگون مانند: اينترنت به فعاليت و انحراف مردم مي‌پردازند - و در نتيجه بستن راه‌هاي نفوذ و ترويج باطل. برخي از مدعيان دروغين بابيت در عصر حضور عبارتند از: 1. علي بن حسكه. 2. قاسم يقطيني. 3. محمد بن فراست 4. ابن بابا؛ كشي در كتاب رجال [31] از اين چهار تن به عنوان افرادي نام مي‌برد كه ضمن نشر انديشه‌هاي انحرافي، مدعي بابيت امام عسكري و امام رضا (ع) بوده‌اند، ولي ائمه (ع) آنان را به شدت رد كرده و شيعيان را از تماس با ايشان بر حذر داشته‌اند.

برخي از مدعيان دروغين «بابيت» در عصر غيبت‌

در ميان شيعيان، گروهي از همان آغاز غيبت به كذب و افترا، ادعاي بابيت و سفارت نمودند كه برخي از آنها عبارتند از: 1. ابومحمد شريعي؛ وي كه از اصحاب امام يازدهم (ع) بود، نخستين شخصي است كه «بابيت» را به دروغ مدعي گرديد و اين مقام را به خود نسبت داد. [32] . 2. محمد بن نصير نميري؛ مؤسس فرقه‌ي «نصيريه» كه پس از ابومحمد شريعي ادعاي بابيت نمود و از غلات است و حضرت حجت (عج) او را لعن فرمود، هنگام مرگ زبانش سنگين شد، به گونه‌اي كه وقتي پيروانش از او پرسيدند باب بعد از تو كيست؟ او با لكنت گفت: احمد. پيروانش مقصود او را كه غرض كدام احمد است، نفهميدند و به سه فرقه تقسيم شدند: فرقه‌اي گفتند: مقصود او احمد فرزندش است و فرقه‌ي دوم گفتند: احمد بن موسي بن الفرات است و فرقه‌ي سوم به احمد بن ابي‌الحسين بن بشر گرويدند و هر سه‌ي آنان ادعاي بابيت نمودند. [33] . 3. حسين بن منصور حلاج، عارف مشهور، از مدعيان بابيت. [34] . 4. ابوجعفر، محمد بن علي شلمغاني معروف به ابن ابي‌العزاقر از مدعيان بابيت. [35] . 5. ابوبكر، محمد بن احمد بن عثمان بغدادي، برادرزاده‌ي ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعيد عمري سفير دوم حضرت حجت (عج) از مدعيان بابيت. [36] . 6. احمد بن هلال كرخي (180 - 267 ه-.ق) از مدعيان بابيت؛ درباره‌ي وي گفته‌اند: «كان غاليا متهما في دينه... ورد فيه ذموم عن سيدنا أبي‌محمد العسكري». [37] . 7. ابودلف مجنون، محمد بن مظفر الكاتب ازدي، صاحب كتاب «اخبار الشعراء» از مدعيان بابيت. [38] . 8. عبدالله بن ميمون القداح در سال 251 ه-. ق مدعي نيابت خاصه گرديد. 9. يحيي بن زكرويه (ذكرويه) درسال 281 ه-. ق مدعي نيابت خاصه و باب امام گرديد. 10. محمد بن سعد شاعر كوفي متوفاي سال 540 ه-.ق مدعي باب امام گرديد. 11. احمد بن حسين رازي متوفاي سال 670 ه-.ق مدعي باب امام گرديد. 12. سيد شرف الدين ابراهيم متوفاي سال 663 ه-.ق؛ مدعي نيابت خاصه و باب امام گرديد. سپس مدعي امامت شد. از شيراز به خراسان رفته، مدتي در خراسان بود و هنگام برگشتن به شيراز داعيه‌ي خود را آشكار كرد. [39] . 13. حسين بن علي اصفهاني كاتب متوفاي 853 ه-.ق صاحب كتاب «ادب المرء». 14. علي بن محمد سجستاني بغدادي متفواي سال 860 ه-.ق صاحب كتاب «ايقاظ». 15. محمد نوربخش، رئيس و مؤسس فرقه‌ي نوربخشيه (795 - 896 ه-.ق)؛ در سال 826 ه-.ق مدعي نيابت و باب امام گرديد و سپس مهدويت خود را اعلام نمود. 16. سيد محمد هندي متوفاي سال 987 ه-.ق؛ وي كه اديب و شاعر بود، در مشهد مي‌زيست و مدعي بابيت گرديد. 17. محمد بن فلاح مشعشع رئيس مشعشعين خوزستان كه دعوي نيابت خاصه و بابيت نمود. سپس مدعي مهدويت شد و در سال 841 ه-.ق دعوت خود را آشكار نمود. وي سال‌ها در خوزستان حكومت نمود تا آن كه در سال 870 ه-.ق وفات يافت. [40] . 18. عباس فاطمي؛ در اواخر قرن هفتم مي‌زيسته ادعاي بابيت خاصه و مهدويت نمود. وي داراي پيرواني بوده و دولتي تشكيل داد و شهر فاس را تصرف نمود و در پايان كار به مكر و حيله به قتل رسيد و دولت وي منقرض گشت. [41] . 19. درويش رضا قزويني؛ متوفاي 1041 ه-.ق مدعي بابيت بود و در عصر شاه صفي صفوي خروج كرد. وي از طايفه‌ي مانلو است و در زي درويشان و قلندران به سياحت پرداخت. سپس به مقام رياست و رهبري رسيد. [42] . 20. شيخ مهدي مشهدي متوفاي 1291 ه-.ق داراي تأليفاتي چون الاسرار و الملاحم مدعي بابيت گرديد. 21. سيد علي مشهدي بزاز كه در زمان سلطنت سلطان سليمان صفوي مي‌زيسته مدعي بابيت گرديد. 22. محمد فاسي مغربي متوفاي 1095 ه-.ق صاحب كتاب سبيل الاولياء مدعي بابيت گرديد. 23. ميرزا محمد هروي؛ مدتي در هندوستان بود و تأليف‌هايي دارد كه نظم كلمات قصار حضرت اميرمؤمنان (ع) از آن جمله است. وي در زمان فتحعلي شاه قاجار پس از آن كه مدعي بابيت گرديد، به قتل رسيد. 24. محمد بن عبدالله حسان المهدي، پس از تحصيل در علوم ديني به حج رفت و از مكه به صومال بازگشت و از مدعيان اصلاح بود و در سال 1899 ميلادي خود را باب و سپس مهدي موعود اعلان نمود. وي مؤسس فرقه‌ي صالحيه است. 25. محمد احمد بن عبدالله سوداني (1843 - 1885 م) از خاندان سادات حسيني، پس از تكميل علوم ديني به حج رفت و در بازگشت از مكه‌ي مكرمه خود را باب امام سپس مهدي موعود اعلام نمود و تمام قبايل كردخان و دارخور و بحر الغزال و سودان شرقي با وي بيعت كردند او به جنگ با انگليسي‌ها كه سودان را تصرف كرده بودند پرداخت و خرطوم پايتخت سودان را فتح نمود و در ام درمان وفات يافت. [43] . علاوه بر اين عده‌اي كه اسامي آنان ذكر شد، هر از چند گاهي، افرادي به دروغ ادعاي بابيت مي‌كنند. در قرن سيزدهم هجري آن كه در اين ارتباط گروهي را به انحراف كشانيد، سيد علي محمد شيرازي بود كه فرقه‌ي ضاله‌ي بابيه را بنا نهاد و تفصيل ماجراي وي در همين مجله آمده است. در سال‌هاي اخير، برخي ديگر از اين موضوع سوء استفاده كرده و به دروغ ادعاهايي را مطرح كردند، ولي مورد قبول ديگران قرار نگرفته‌اند. به خواست خداوند، در نوشتار آتي از فرقه‌ي ضاله بهائيت كه پس از بابيت به وجود آمد، سخن خواهيم گفت.

پاورقي

[1] دانشنامه‌ي جهان اسلام، زير نظر سيد مصطفي مير سليم، ج 1، ص 10؛ لازم به يادآوري است كه در اين مقاله علاوه بر مصادر معرفي شده در پانوشت، مصادر زير هم استفاده و اقتباس شده است: دانشنامه‌ي جهان اسلام، ج 1، ص 12 - 10، مقاله‌ي عباس زرياب و حسن طارمي؛ دايرة المعارف تشيع، جلد سوم، واژه‌ي «باب».
[2] بصائر الدرجات في فضائل آل محمد، محمد بن حسن صفار قمي، ص 199، چاپ محسن كوچه باغي تبريزي، قم 1404.
[3] اصول كافي، 1 / 437.
[4] همان: 2 / 388 - 389.
[5] علاوه بر مصادر پيش گفته‌ي شيعي، براي اسناد اين حديث نگاه كنيد به: حلية الاولياء: 1 / 65 ، 7 / 34 ؛ المستدرك علي الصحيحين، حاكم نيشابوري: 3 / 126؛ تاريخ بغداد: 2 / 377؛ الاستيعاب في معرفة الاصحاب، ابن‌عبدالبر:2 / 462 ، 463 .
[6] علاوه بر مصادر پيش گفته‌ي شيعي، براي اسناد اين حديث نگاه كنيد به: حلية الاولياء: 1/ 65 ، 7 / 34 ؛ المستدرك علي الصحيحين، حاكم نيشابوري: 3 / 126؛ تاريخ بغداد: 2 / 377؛ الاستيعاب في معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر: 2 / 462 ، 463.
[7] ر.ك: بحارالانوار: 40 / 200 - 207؛ الغدير: 6 / 61 - 81؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، نورالله شوشتري، ج 5، ص 515 - 468.
[8] بحار: 26 / 263.
[9] بحار: 24 / 12. [
[10] نهج‌البلاغه، خطبه 154.
[11] بقره / 189.
[12] ر.ك: مجمع البيان طبرسي، ذيل آيه؛ تفسير فيض كاشاني، ذيل آيه.
[13] ملك / 30.
[14] بحار: 24 / 100.
[15] ر.ك: مناقب آل ابي‌طالب، ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 423،402،380،368،325،280،211،176،77.
[16] الفصول المهمة، ابن صباغ، ص 281،274،262،241،229.
[17] ر.ك: الاحتجاج، ص 477.
[18] ر.ك: الكامل في التاريخ: 8 / 290.
[19] در كتاب الهداية الكبري في تاريخ الائمة (حسين بن حمدان خصيبي.... 358 ه-.ق) كساني به عنوان «ابواب» نام برده شده‌اند كه «حاملان اسرار و علوم ائمه (ع)» بودند و در عين حال براي هر امام وكلايي نيز معرفي شده‌اند كه واسطه‌ي امام با شيعيان در كارهاي مالي و غيره آن بودند.
[20] جامع الرواة: 2 / 83.
[21] همان: 1/ 41؛ رجال ابن‌داود، ص 24.
[22] رجال كشي، ص 509 - 508؛ جامع الرواة: 1 / 33.
[23] رجال كشي، ص 446؛ و نيز ر.ك: رجال ابن‌داود، ص 19؛ جامع الرواة: 1 / 35.
[24] ر.ك: اعيان الشيعه: 2 / 48؛ رجال ابن‌داود، ص 27؛ جامع الرواة: 1 / 49.
[25] جامع الرواة: 1 / 307؛ فهرست شيخ طوسي، ص 131.
[26] جامع الرواة؛ 2 / 153؛ رجال ابن‌داود، ص 24.
[27] جامع الرواة:2 / 44.
[28] ضيافة الاخوان، ص 66؛ الغيبة، شيخ طوسي، ص 172.
[29] ر.ك: اعيان الشيعة: 2 / 48.
[30] ر.ك: دانشنامه‌ي جهان اسلام، همان: 1 / 12.
[31] رجال كشي، شماره‌ي 997 - 999 ، 1048.
[32] بحارالانوار: 51 / 367.
[33] معجم رجال الحديث، ابوالقاسم خوئي: 17 / 336 - 338.
[34] بحارالانوار: 51 / 369؛ معجم رجال الحديث: 6 / 97.
[35] بحارالانوار: 51 / 371؛ معجم رجال الحديث: 17 / 53.
[36] معجم رجال الحديث: 17 / 297.
[37] جامع الرواة: 1 / 74؛ بحارالانوار: 51 / 368؛ معجم رجال الحديث: 2 / 367 - 371.
[38] جامع الرواة: 2 / 202؛ معجم الرجال الحديث: 17 / 296.
[39] تاريخ وصاف، ص 192 - 191؛ مدعيان نبوت و امامت، ص 264 - 263.
[40] تاريخ پانصد ساله خوزستان، كسروي، ص 23 به بعد؛ مدعيان نبوت و مهدويت، ص 271 - 265.
[41] مدعيان نبوت و مهدويت، ص 265.
[42] همان، ص 276.
[43] دائرة المعارف تشيع، ج 3، ص 3 و 4.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».